به نام حضرت حق
ما عاشقیم و خوشتر ازاین کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست
ادبیات فارسی، چشمههای جوشان آب حیات است با مواد معدنیای چون عشق، حکمت، اخلاق و عرفان که سالیان متادی فکر و ذکر خیل عظیمی از آدمها را اعم از عالم و عامی سیراب کرده است و به هر کس به اندازه ظرفیت و به میزان عطشش آب داده است زیرا ادب فارسی همه ذکر یار است و به قول هاتف:
در لب یار است آب زندگی، در حیرتم
خضر میرفت از ژی سرچشمه حیوان کجا؟
از تجربیات عشق حماسی مولوی بگیر تا غزلیات عبدی زاکانی و تا دیگر و دیگران که تنها نام بردن از آنها و اشاره کردن به موضوع کارشان خود وقت و مجال گسترده را می طلبد. سباحت و سیاحت در این اقیانوس و دست یافتن به مرواریدهای پنهان آن، خصوصا در این عصر که ایام ابتلای انسان به محنت کمبود وقت و فرصت است، حقیقتا کاری شاق است. اینکه کسی برود و از میان این بحر عمیق، مرواریدهای غلتان و داروهای شفابخش را جدا کند و از آن استفاده کند، خود به تخصص و ذوق و دانش و از همه مهمتر وقت بسیار نیازمند است. این است که از قدیم افراد خوشذوقی بودهاند که به عنوان واسطه خیر عمل کردهآند و این داروهای شفابخش را در بستهةای مناسب تقدیم نیازمندان میکردهاند. این افراد اغلب کاتبها و نسخهنویسهایی بودهاند که از این کار هدف آموزشی داشتهاند. اینان بنا به ذوق و سلیقهی خاصشان دست به گزینش بعضی از آثار زدهآند، دیوانهای شاعران را به شیوههای مختلف تلخیص میکردهاند و آنها را به صورتهای آراسته و پیراسته در دسترس عموم مردم مینهادهاند. از جمله نمونههای بسیار بارز و خوب این شیوه از کار، گزیدهای است از مثنوی مولوی به نام لب لباب مثنوی از مولانا حسن کاشی که امروز ه در شمار گزیدههای بسیار خوب مثنوی به شمار می رود.
چندی پیش توفیق دست داد و با یکی از این افراد باذوق مجال آشنایی حاصل شد، جناب محمدظاهر سپاس که از سالیان درازی در کنار کار و زندگی به نشست و برخاست با اساتید ادب و موسیقی افغانستان پرداخته و به مدد ذوق خوش و حافظه قوی از خرمن این بزرگان توشهها اندوخته است. ذهنش دایرةالمعارف سیاری است که از تکبیتها، غزلیات و نکتهها و لطیفههای زیبای متون ادب فارسی. همنشینی با ایشان برای آدم غنیمت است و اگر حال و حوصله داشته باشی میتوان بیکدام مزد و منتی بهترین ابیات و غزلها را از شاعران آشنا و گمنام از زبان ایشان بشنوی و بدانی که فلان بیت و فلان غزل از کدام شاعر بوده و کجا میتوانی پیدا کنی و یا اینکه این غزل از بیدل را کدام استادآواز موسیقی خوب خوانده است. شمار چنین آدمهایی، روزگاری در کشور ما کم نبود، آدمهای خوش مشرب و با معرفتی که میتوانستی ساعتها پیششان بنشینی و از محضر روحانیشان خوشههای معرفت و دانش بچینی و از ادب و ذوق شفاهیشان بهرهها ببری. اما بدبختانه تعداد اینگونه آدمها رو به قلت نهاده اشت. این است که وجود تکدانه هایی همچون آقای سپاس غنیمت است. با آشنایی ایشان دریافتم که کارهایی میکند و گزیدههایی دارد. از هالند آمده و در اتاقی تنها، دور از زن و فرزند، دانه دانه، جوره جوره مرواریدهایی از ادب فارسی را کنار هم میگذارد تا برگزیده غزلهای ناب از گل گلاب را تهیه کرده و تقدیم علاقه مندان میکند.
کتاب ایشان حدود 2350 غزل (البته اغلب غزل) از 72 شاعر متقدم و متجدد را در خود دارد، در نوع خود یک گزینش خوب است. خاصه اینکه شاعران بسیار ناشناختهآی در کنار بلند آوازگان نشستهاند که دسترسی به آنها برای عموم مردم دشوار بوده است. ذوق ایشان ممکن است تعداد اندکی از سختگیران را اقناع نکند ولی مطمئنا عموم مردم را خوش خواهد افتاد. با توفیق برای ایشان این نوشتهی کوتاه را با تکرار این بیت به پایان میبرم که:
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست
یا حق
سیدابوطالب مظفری
مشهد مقدس، بهار 1387