کلیات صوفی غلام نبی عشقری

نام خداست هر نفسی انتخاب ما
از نام اوست زینت و زیب کتاب ما

از جرم خویش خوف عقوبت چرا کشم
با حضرت کریم چو باشد حساب ما

اندیشه ی ذخیره بخاطر چه ره دهیم
یک لحظه اعتبار ندارد حباب ما

نفع و ضرر به حضرت خالق نمی رسد
بی قدر و قیمت است گناه و ثواب ما

مصروف خرد و خواب نمودیم عمر خویش
ابا که روز حشر چه باشد جواب ما

دودی برآمد از دل ناشادم عاقبت
پر شد جهان ز سوخته بوی کباب ما

این بوریا و کهنه گلیم عشقری بس است
نبود لباس اطلس و کمخواب باب ما